1. یکنواختی و روزمرگی را حذف کن
شکرگزاری تمرین و مراقبه پیدا کردن چیزهای خوب حتی کوچک در هر روز است. این ما هستیم که تصمیم میگیریم چه چیزهایی را در زندگیمان ببینیم و شکرگزار آنها باشیم.
« زمانی که امروزت مثل هرروزت است، به این دلیل است که انسانها نمیتوانند اتفاقهای خوبی که با هر بار طلوع خورشید در زندگیشان اتفاق میافتد، ببینند»
2. همه ما کیمیایی برای خود داریم و تنها خودمان کیمیاگر زندگی خودمان هستیم
ما همچون یک کیمیاگر که میتواند چیزی بیارزش را به یک چیز ارزشمند تبدیل کند میتوانیم یک افسانه شخصی برای خودمان تعیین کنیم و باکارهایی که انجام میدهیم آن افسانه ذهنی را از حالت انتزاعی به واقعیت تبدیل کنیم. وقتی ما هدفی برای خودمان تعریف میکنیم آن هدف تا وقتی به منصه ظهور نرسیده ارزش چندانی ندارد ولی وقتی تلاش میکنیم و به هیچ عنوان در برابر سختیها و مشکلات مسیر زانو نمیزنیم و به هدف خود میرسیم معنای کیمیاگری را فهمیدهایم.
3. گاهی نتیجه در نزد خود ماست اما ما آن را نمیبینیم
بسیاری از چیزهایی که ما به دنبال آن هستیم در واقع پدیدههایی هستند که از درون انسان سرچشمه میگیرند. درواقع فقط کافیست به آن اندازه از بینش رسیده باشیم که بتوانیم آنها را درک کنیم. خیلی از ما هر چه به دنبال آن هستیم در درون ما قرار دارد ولی به جای این که آن را در درون خود پیدا کنیم در دنیای بیرون به دنبال آن میرویم اما اگر کمی برای خودمان وقت بگذاریم میتوانیم آنچه را که داریم در درون خود پیدا کنیم. درواقع کتاب به درست دیدن انسان را هدایت میکند.
4. آن چیزی که حقیقت دارد، همیشه پایدار میماند
حقیقت پنهان نمیماند و همیشه استوار است. زمانی که شما در جستجوی تصمیم درست هستید، حقیقت همان چیزی خواهد بود که در برابر مشکلات تاب میآورد. در واقع حقیقت آن چیزی است که در درون ماست که باعث حرکت ما به سوی هدف میشود.
5. ترس از موانع از خود موانع بزرگتر است
برای به دست آوردن هر چیز جدیدی باید به قلمروی جدیدی قدم بگذاریم و این خوفناک است. اما هر کار بزرگی پاداشی دارد. تجربههایی که به دست میآورید، به همهی این رنجها ارزش میبخشد.
« به قلبت بگو ترس از رنج کشیدن از خود رنج کشیدن بدتر است »
4. هیچگاه از متفاوت بودن ترس و هراس نداشته باش و بر سفر خود تکیه کن
قرار نیست همه مثل هم باشند. تحت تاثیر دیگران قرار گرفتن آسان است اما اگر مانند دیگران رفتار و زندگی کنید قاعدتاً سرنوشتی مشابه دیگران خواهید داشت و با همان دغدغهها و مشکلات پیش پا افتادهای که دیگران با آن روبرو هستند مواجه خواهید شد. درواقع خواستههای دیگران را زندگی خواهید کرد نه آرزوها و افسانه شخصی خود را. این در حالی است که ما ماموریت داریم متفاوت باشیم؛ چون طرز فکری متمایز داریم.
به جهت متفاوت بودن ممکن است در ابتدای راه مورد تمسخر و تحقیر قرار بگیرید اما اطمینان داشته باشید که خیلی زود مردم به این گونه بودن شما عادت میکنند و وقتی بفهمند که خودتان را تغییر نمیدهید و در برابر همه هجمهها استوار هستید، پس از مدتی دست از رفتارشان برمیدارند و حتی ممکن است شما را در مسیرتان تشویق هم بکنند. البته مشورت کردن و یادگرفتن از دیگران ایرادی ندارد اما اطمینان داشته باشید که اینها با خواستهها و احساسات شما در یک راستاست.
«اگر کسی آن چیزی که بقیه میخواهند نباشد، دیگران عصبانی میشوند. به نظر میرسد همهی آدمها دربارهی اینکه دیگران چگونه باشند و چگونه زندگی کنند، ایدهای دارند. اما در مورد زندگی خودشان، نه!»
5. لحظه حال را دریاب
این موضوع چیزی است که به وفور بسیاری به آن توصیه میکنند و به عناوین مختلف سعی میکنند که انسانها را به حال دعوت کنند شاید یکی از بهترینها در این زمینه زوربای یونانی باشد که در طول داستان این موضوع به انحاء متفاوت تکرار میشود. آنچه که مسلم است این است که در گذشته هیچ چیزی وجود ندارد که بتوانید آن را تغییر دهید و هیچ دلیلی هم وجود ندارد که شما درباره آینده نگران باشید. تنها چیزی که به آن اختیار دارید لحظهی حال و امکانات آن است. نحوه تعامل شما با لحظه حال است که زندگی شما را هدایت میکند.
«چون من دیگر در گذشته و یا آینده زندگی نمیکنم. من فقط مشتاق لحظه حال هستم. اگر همیشه بر لحظه حال متمرکز شوید، آدم خوشحالی میشوید»
6. از واقعیت دور شو
لزوما هرآنچه که در اطراف ما واقعیتهای موجود هستند تمام آن چیزهایی نیستند که باید وجود داشته باشند خیلی از چیزها زمانی پیش میآیند که به فراتر از آن نگاه کنیم و غیرممکنها را ایجاد کنیم و این همان راهی است که معدود افرادی آن را طی میکنند.
« من دنیا را همانطور که دوست دارم، میبینم؛ نه آن چیزی که واقعا هست»
7. تصمیم بگیر
قدم اول در هرکاری خواستن و شروع آن کار است هیچگاه با حرکت نکردن و در گوشهای خزیدن اتفاقی نمیافتد. قدمهای بعدی به واسطه قدم اول برداشته میشود. و تبدیل به اتفاقی بزرگ میشود.
« وقتی کسی تصمیم میگیرد، واقعا در حال شیرجه زدن در جریانی قوی است که او را به جایی میبرد که هیچ وقت تصورش را نداشته است.»
8. همیشه عمل کن
تحصیل کردن، کتاب خواندن و گوش کردن پسندیده است اما تجربه کردن چیزی است که یادگیری را به گونهای متفاوت میآموزد. عملگرایی و تجربه کردن در این کتاب به وضوح دیده میشود و در بسیاری از نقشهای سانتیاگو دیده میشود و تجربههای متفاوتی که انجام میدهد و چیزهایی که میآموزد که او را در رسیدن به افسانهاش یاری میکند.
« فقط یک راه برای یادگیری وجود دارد، عمل کردن!»
9. هرگز تسلیم نشو و از پافشاری کردن دست برندار
با مطالعه داستان کیمیاگر به این نتیجه میرسیم که در مسیر رسیدن به هدف، پای مرگ به میان میآید و امکان دارد خیلی چیزها را از دست دهیم اما کوچکترین اثری از تسلیم شدن نمایان نمیشود. یاد میگیریم باید از خود آن قدر سرسختی و مقاومت نشان دهیم که سختیها تسلیم شوند و نه ما تا زمانی که به افسانه شخصی خود تحقق بخشیم.
«رمز زندگی هفت بار شکست و هشت بار بلند شدن است»
10. پیروزی تو اثری جاودانه در هستی دارد
نوع نگرش ما باعث آن چیزی است که در اطراف ما واقع میشود. رشد، تغییر و تکامل ما را تبدیل به نسخهی بهتری از خودمان میکنند و به همان میزان در اطراف ما تغییرات بهتر ایجاد میکنند.
«این کاری است که کیمیاگران انجام میدهند. آنها نشان میدهند که وقتی ما نیت میکنیم بهتر از چیزی که هستیم، بشویم، همهی دنیای اطراف ما بهتر میشود. »